صبح نخستین روز مهرماه امسال مدیر یک شرکت خصوصی در شمال تهران به کلانتری 103 گاندی رفت و پلیس را در جریان آتشسوزی مشکوک شرکتش قرار داد.
با اظهارات این مرد، ماموران راهی شرکت مورد نظر شدند و در بررسیهای تخصصی به سرنخهایی دست یافتند که نشان میداد آتشسوزی عمدی بوده است.
به این ترتیب پرونده برای بررسیهای تخصصی در اختیار کارآگاهان اداره 16 پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و تحقیقات برای شناسایی و دستگیری عاملان حریق آغاز شد.
ردپای آشنا
با توجه به موقعیت شرکت، کارآگاهان دریافتند که آتشسوزی از سوی کسانی صورت گرفته که از قبل با محیط شرکت و نحوه ورود به آنجا آشنایی داشتهاند. بنابراین تحقیق از مدیر شرکت آغاز شد اما او به کسی مظنون نبود.
پلیس که مطمئن بود حریق از سوی فردی آشنا رخ داده است، به شناسایی افرادی پرداخت که از چند سال قبل تاکنون در شرکت مورد نظر مشغول به کار بوده یا بنا به دلایلی اخراج شدهاند. ماموران که فهرست کاملی از مراجعان و کارمندان شرکت تهیه کرده بودند، به بررسی سوابق این افراد پرداختند و مدتی بعد به مرد جوانی بهنام حمید مشکوک شدند.
بررسیها نشان میداد این مرد یکی از کارمندان شرکت بوده که سال گذشته بهدلیل اینکه تعدادی از چکهای شرکت را بهسرقت برده و به حساب خود واریز کرده، از آنجا اخراج شده بود.
با این سرنخ، بازپرس شعبه دوم دادسرای ناحیه 3 تهران، دستور احضار حمید را به اداره پلیس صادر کرد و تحقیقات برای شناسایی او آغاز شد.
من بیگناهم
با بررسی اطلاعاتی که از حمید در بایگانی شرکت وجود داشت، ماموران موفق شدند محل زندگی او را شناسایی و این مرد را به اداره آگاهی احضار کنند. مرد جوان نیز بیدرنگ خود را به اداره پلیس رساند و در جریان تحقیقات انجام شده مدعی شد که از ماجرای آتشسوزی بیخبر بوده و در زمان حریق برای تفریح به شمال کشور رفته بود.
مرد جوان بعد از این اظهارات اداره پلیس را ترک کرد غافل از اینکه ظن ماموران نسبت به او هنوز برطرف نشده بود و بررسیها درخصوص دخالت وی در آتشسوزی عمدی ادامه داشت.
کارآگاهان پلیس که تمامی رفتوآمدهای حمید را زیر نظر داشتند، در شاخه دیگری از تحقیقات به بررسی ادعای او مبنی بر سفر به شمال کشور پرداختند. وقتی مشخص شد که مرد جوان به پلیس دروغ گفته و روز حادثه وی در تهران به سر میبرده است، بار دیگر به آگاهی احضار شد و این بار نیز وی با خونسردی به اداره پلیس آمد اما وقتی که با مدارک پلیسی روبهرو شد دیگر نتوانست نقش خود را بهخوبی اجرا کند و لب به اعتراف گشود.
سرقت قبل از حریق
حمید که چارهای جز بیان حقیقت نداشت، در جریان بازجوییها دوباره به ماموران گفت: از آنجا که میدانستم محل نگهداری چکهای شرکت کجاست، نقشه سرقت آنها را با پسر عمویم در میان گذاشتم و او هم قبول کرد که در این سرقت کمکم کند.
شب حادثه، با توجه به شناخت کافی که از راههای ورودی شرکت داشتم، همراه پسرعمویم راهی آنجا شدیم و نیمه شب از روی دیوار پشتی شرکت وارد آنجا شدیم.
بعد از باز کردن نرده حفاظ، وارد ساختمان شرکت شدیم و پس از سرقت چکها برای اینکه ردی از خودمان به جا نگذاریم و وانمود کنیم که چکها در آتش سوختهاند، آنجا را آتش زدیم و به یکی از شهرستانها گریختیم.
از آنجا که در این سرقت، 160 فقره چک به ارزش 900 میلیون تومان و تعدادی از مهرهای شرکت را دزدیده بودیم، توانستیم 10 فقره از چکها را به مبلغ 50 میلیون تومان نقد کنیم ولی قبل از اینکه بتوانیم بقیه آنها را هم نقد کنیم، من دستگیر شدم.
بعد از اعترافات حمید، ماموران موفق شدند مخفیگاه همدست وی را نیز در میدان شوش شناسایی و او را صبح آخرین روز مهرماه در یک عملیات ضربتی دستگیر کنند.
سرهنگ کارآگاه سعید لیراوی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران با بیان این خبر گفت: بعد از اعترافات متهمان، 150 فقره چک باقیمانده در مخفیگاه یکی از آنها در کرج کشف شد و هر دو سارق جوان برای ادامه تحقیقات راهی زندان شدند.